جدول جو
جدول جو

معنی غرقه تن - جستجوی لغت در جدول جو

غرقه تن
(غَ قَ / قِ تَ)
آنکه تنش غریق باشد. غریق:
نی نی چو من جهانی سیراب فیض اوست
سیراب چه که غرقه تن از فرغر سخاش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
غرقه تن
آنکه بدنش غرق شده غریق
تصویری از غرقه تن
تصویر غرقه تن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غرقه شدن
تصویر غرقه شدن
فرو رفتن در آب و غرق شدن
فرهنگ فارسی عمید
(غَ قَ / قِ گَهْ)
مخفف غرقه گاه. رجوع به غرقه گاه شود:
شنیدن را به جای نقطه درها آرم آویزه
اگر بیرون نهم زین غرقه گه همچون صدف پا را.
درویش واله (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ نُ / نِ / نَ دَ)
غرقه شدن. غرق گشتن. در آب فرورفتن. خفه شدن در آب و مردن:
دلش غرقه گشته به آز اندرون
پراندیشه بنشست با رهنمون.
فردوسی.
دل خاقانی از این درد، برون پوست بسوخت
وز درون غرقۀ خون گشت و خبر کس را نی.
خاقانی.
خاک من غرقۀ خون گشت مگریید دگر
بس کنید از جزع ار اهل جزائید همه.
خاقانی.
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(دِ گَ دَ)
غرق شدن. در آب فروشدن. خفه شدن در آب. غریق شدن:
دهان خشک و غرقه شده تن در آب
ز رنج و ز تابیدن آفتاب.
فردوسی.
چو خورشیدتابان ز گنبد بگشت
به خون غرقه شد کوه و دریا و دشت.
فردوسی.
به دل گفت گر با نبی و وصی
شوم غرقه، دارم دو یار وفی.
فردوسی.
گرد گرداب مگرد، ارت نیاموخت شنا
که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری.
لبیبی (از فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی).
ایشان بر چپ و راست در آن جویها گریخته غرقه شدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 467).
غرقه شده ای به بحر دنیا در
یا هیچ همی به دین نپردازی.
ناصرخسرو.
غرقه نشدی به پیش کشتی
گر نیستیی به غایت احمق.
ناصرخسرو.
تا غرقه نشد سفینه در آب
رحمت کن و دست گیر و دریاب.
نظامی.
زآب خوردن تنش به تاب افتاد
عاقبت غرقه شد در آب افتاد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین که 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کَ رِ تَ)
عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). کارتن. کارتنه. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(گِ رِهْ تَ)
عنکبوت. (آنندراج). رجوع به کارتن و کارتنه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غرقه گه
تصویر غرقه گه
جای غرق شدن غرقه گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقه گشتن
تصویر غرقه گشتن
غرق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقه شدن
تصویر غرقه شدن
در آب فرو رفتن غرق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کره تن
تصویر کره تن
عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
شریکی
فرهنگ گویش مازندرانی